طب روحانی

شرایط استجابت دعا

شرایط استجابت دعا

تا به حال به این فکر کرده اید که چرا دعاهای ما مستجاب نمی‌شوند؟ امروزه عدم استجابت دعا، به یک چالش بزرگ برای خدا پرستان و دینداران تبدیل شده است. این موضوع تا جایی پیش رفت که برخی ها به دلیل بی اطلاعی از شرایط استجابت دعا و همین مستجاب نشدن دعاها و نگرفتن حاجت هایشان (و به گمان اینکه خداوند صدای آنها را نمی شنود) از دین خارج شدند. البته با وجود شبهات فراوانی که شیطان و دار و دسته اش در این زمینه ایجاد می کنند، سخت میتوان فردی عادی را که برای ازدواج، شغل، تحصیل و یا بیماری عزیزانش دعا و درخواست رفع مشکل دارد اما تغییری مشاهده نمی کند را بر دین و ایمان خود ثابت قدم نگه داشت. در این بین کسی می تواند بر دین و باورهای مذهبی خود ثابت قدم بماند که در سطح بالایی از دانش دینی قرار گرفته و با ترفندهای شیطان آشنایی داشته باشد.

در این مقاله ما سعی کرده ایم که هم موانع استجابت دعا را (بر اساس ایات و روایات) بررسی کرده و هم شرایط استجابت دعا را ذکر کنیم تا حداقل انسانهای دین دار بتوانند درک مناسبی از فلسفه دعا و استجابت آن داشته باشند. قبل از اینکه وارد مقوله موانع و شرایط استجابت دعا شویم اجازه بدهید کمی راجع به قوانین تکوینی و تشریعی حاکم بر نظام هستی صحبت کنیم. قوانین ثابت و تغییر ناپذیری که خداوند در ابتدای آفرینش هستی و همچنین بعد از هبوط آدم به زمین، آنها را وضع کرد تا بنی آدم با تکیه بر آنها، هم بتوانند برای زندگی خود برنامه ریزی داشته باشند (و به آن جهت بدهند) و هم بفهمند که تخطی از این قوانین باعث ایجاد چه نوعی از سختی ها و مشقت ها در زندگی شان خواهد شد.

قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِیعًا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُم مِّنِّی هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَایَ فَلَا یَضِلُّ وَلَا یَشْقَىٰ (۱۲۳) وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَعْمَىٰ (۱۲۴)
[ﺧﺪﺍ] ﮔﻔﺖ : ﻫﺮ ﺩﻭ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺑﻬﺸﺖ [ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺯﻣﻴﻦ] ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻳﻴﺪ ﻛﻪ ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺩﺷﻤﻦ ﺑﺮﺧﻲ ﺩﻳﮕﺮ خواهید بود، ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﻣﻦ ﻫﺪﺍیت و راهنمایی ﺑﻪ ﺷﻤﺎ خواهد ﺭﺳﻴﺪ، ﻫﺮ ﻛﺲ ﺍﺯ ﻫﺪﺍﻳﺘﻢ [و قوانین گفته شده] ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻛﻨﺪ، ﻧﻪ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻧﻪ ﺑﻪ ﻣﺸﻘﺖ ﻭ ﺭﻧﺞ ﻣﻰ ﺍﻓﺘﺪ. (۱۲۳) ﻭ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺍﺯ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻣﻦ ﺭﻭﻱ ﺑﮕﺮﺩﺍﻧﺪ [و به هشدارها و راهنمایی ها توجهی نکند]، ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺗﻨﮓ [ﻭ ﺳﺨﺘﻲ از طرف شیطان] در انتظار اوﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ، ﻭ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺎﺑﻴﻨﺎ ﻣﺤﺸﻮﺭ ﻣﻰ ﻛﻨﻴﻢ .(۱۲۴)/طه

قوانین حاکم بر نظام هستی:

خداوند متعال، قوانین، سنت ها و احکام ریز و درشت زیادی را برای راحتی و آسایش انسان (در قالب نظام هستی)، وضع کرده است اما انسان امروز به دلیل جهل و یا ظلم خودش این قوانین را دارد زیر پا می گذارد. زیر پا گذاشتن قوانین تکوینی و تشریعی حاکم بر نظام هستی، در هر مقطعی از زمان، منجر به تسلط بیشتر شیطان بر انسان شده است؛ یک نمونه بارز از تبعات این تسلط، امروزه به شکل عدم استجابت دعا، خودش را به ما نشان داده است.

از جمله ی این قوانین که جزئی از شرایط استجابت دعا می باشند، این است که خداوند فرمود؛ اگر میخواهید به یاد شما باشم، لازم است که از یاد من غافل نشوید. این اولین، اصلی ترین، ساده ترین و واضح ترین قانونی است که بعد از هبوط انسان به زمین، وضع شد. قانونی که در عین سادگی و راحت بودنش، به آسانی می تواند هم انسان را از گزند آسیبهای شیطانی در امان بدارد و هم درخواستها و دعاهای او را به ثمر بنشاند. (به یاد خدا بودن، در اینجا هم شامل عبادت می شود و هم شامل مواردی مانند شکرگزاری، صبر و پیروی از هر دستوری که در آن رنگ و بویی از خداوند بدهد، می باشد)

فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ وَاشْکُرُوا لِی وَلَا تَکْفُرُونِ (۱۵۲) یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ (۱۵۳)
ﭘﺲ ﻣﺮﺍ ﻳﺎﺩ ﻛﻨﻴﺪ ﺗﺎ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻳﺎﺩ ﻛﻨﻢ ﻭ ﻣﺮﺍ ﺳﭙﺎﺱ ﮔﺰﺍﺭﻳﺪ ﻭ ﻛﻔﺮﺍﻥ ﻧﻌﻤﺖ ﻧﻜﻨﻴﺪ. (۱۵۲) ﺍﻱ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ، ﺍﺯ ﺻﺒﺮ ﻭ ﻧﻤﺎﺯ [ﺑﺮﺍﻱ ﺣﻞ ﻣﺸﻜﻠﺎﺕ ﺧﻮﺩ ﻭ ﭘﺎﻙ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺍﺯ ﺁﻟﻮﺩﮔﻲ ﻫﺎ ﻭ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﺭﺣﻤﺖ ﺣﻖ] ﻛﻤﻚ ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﺪ ﺯﻳﺮﺍ ﺧﺪﺍ ﺑﺎ ﺻﺎﺑﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ. (۱۵۳)/بقره

تا اینجا به این نتیجه رسیدیم که خداوند یک قانون تشریعی مهم و تغییر ناپذیر وضع کرده است که قانون به یاد خدا بودن نام دارد. مفاد این قانون به چهار فاکتور مهم و اصلی اشاره می کند؛ یاد خدا، شکرگزاری، صبر و نماز. یعنی با انجام یکسری اعمال عبادی، بعلاوه شکرگزار بودن و صبر پیشه کردن، میتوان هم از گمراهی و ضلالت نجات پیدا کرد و هم یک زندگی راحت و بدون قرار گرفتن در تنگنا داشت و آن را تجربه کرد.

 در این بین، یک نکته بسیار مهمی در رابطه با مفهوم به یاد خدا بودن وجود دارد که نباید آن را فراموش کرد و آن هم به یاد خدا بودن، هم در سختی و هم در آسانی است. به زبان ساده، یعنی اینطور نباشد که هر موقع وقت خالی و حوصله داشتیم خدا را یاد کنیم (نماز بخوانیم و صبر پیشه کنیم) و جاهایی را که گیر و گرفتاری برایمان پیش بیاید همه ی قول و قرارهایمان را فراموش کنیم و یا بگوییم فعلا وقت و حوصله عبادت را ندارم.

وَإِذَا مَسَّ الْإِنسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَائِمًا فَلَمَّا کَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ کَأَن لَّمْ یَدْعُنَا إِلَىٰ ضُرٍّ مَّسَّهُ کَذَٰلِکَ زُیِّنَ لِلْمُسْرِفِینَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ
ﻭ ﭼﻮﻥ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﮔﺰﻧﺪ ﻭ ﺁﺳﻴﺒﻲ ﺭﺳﺪ، (ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﺣﺎﻟﺎﺕ) ﺑﻪ ﭘﻬﻠﻮ ﺧﻮﺍﺑﻴﺪﻩ ﻳﺎ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻳﺎ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻩ ما را (ﺑﻪ ﻳﺎﺭﻱ) ﻣﻰﺧﻮﺍﻧﺪ، اما ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﮔﺰﻧﺪ ﻭ ﺁﺳﻴﺒﺶ ﺭﺍ ﺑﺮﻃﺮﻑ کردیم، ﺁﻥ ﭼﻨﺎﻥ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﻧﺎﺳﭙﺎﺳﻲ ﻭ ﮔﻨﺎﻩ ﻣﻰ ﺭﻭﺩ ﻛﻪ ﮔﻮﻳﻲ ﻫﺮﮔﺰ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺑﺮﻃﺮﻑ ﻛﺮﺩﻥ ﮔﺰﻧﺪ ﻭ ﺁﺳﻴﺒﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺭﺳﻴﺪﻩ بود (ﺑﻪ ﻳﺎﺭﻱ) ﻧﺨﻮﺍﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ! ﺍﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﺳﺮﺍﻑ ﻛﺎﺭﺍﻥ ﺍﻋﻤﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻰ ﺩﺍﺩﻧﺪ، ﺁﺭﺍﺳﺘﻪ ﺷﺪﻩ (ﺗﺎ ﺟﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺯﺷﺘﻲ ﺍﻋﻤﺎﻟﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﻤﻰ ﻓﻬﻤﻨﺪ) یونس/۱۲

عوامل موثر در استجابت دعا:

همانطور که عرض کردیم، هر چیزی در نظام هستی، از یکسری قوانین، احکام و فرمولهایی تبعیت می کند. چون اگر این قوانین و فرمولها نبودند، هرج و مرج و بی قانونی باعث می شد تا در دنیا هیچ چیزی سر جایش قرار نگیرد. دعا و طلب حاجت از خداوند نیز از این قاعده مستثنا نیست. خداوند در آیه ۱۰ از سوره ی مبارکه ی فاطر، از دو قانون و دو شرط بسیار مهم که جزو شرایط استجابت دعا بوده و در این مساله نقش بسزایی دارند، پرده بر می دارد تا ما بتوانیم طبق همین شروط و فرمولها از خداوند درخواست های خود را داشته باشیم. اما شیطان همیشه سعی میکند با ایجاد تشویش و دور کردن انسانها از این دو شرط مهم، مانع درخواست مناسب و استجابت دعاهای ما بشود:

إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ
سخن زیبا و ﭘﺎﻙ (ﻋﻘﺎﻳﺪ ﻭ ﺍﻧﺪﻳﺸﻪ ﻫﺎﻱ ﺻﺤﻴﺢ) ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺍﻭ ﺑﺎﻟﺎ ﻣﻰ ﺭﻭﺩ ﻭ (داشتن) ﻋﻤﻞ صالح و ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ (نیز) در بالا رفتن به آن کمک میکند (فاطر/۱۰)

 

۱. سخنان پاک و نوع ادبیات (آداب دعا)

اولین شرط از شرایط استجابت دعا و برای اینکه دعای ما به دست خدا برسد و توسط فرشتگان ترتیب اثر داده شود، نوع حرف زدن ما با خداوند و داشتن عقاید و باورهای سالم و پاک، هنگام دعا است. ادب و خضوع داشتن در دعا و حین صحبت با خداوند، قانون مهمی است که در میان ساکنین آسمان، از اهمیت زیادی برخوردار است. در زندگی پیامبران و امامان معصوم (ع) نیز این امر به وضوح دیده می شود و در آیات و روایت نیز شاهد هستیم که این بزرگان، در نهایت ادب و خضوع با خداوند صحبت و گفتگو می کردند. پیامبران در اوج شدیترین شکنجه ها، سختی ها و فشارهای مختلف مادی و معنوی، هیچگاه از خداوند گله و شکایتی نکردند، هیچگاه با حالت طلبکارانه و قهر، با پروردگار خود صحبت نکردند بلکه همیشه صبور و شکرگزار بودند.

پیامبران و امامان، در مواقع نیاز فقط از صبر و نماز کمک می گرفتند و به سختی از خداوند طلب حاجت می کردند مگر اینکه (اصطلاحا) کارد به استخوانشان برسد. بعنوان مثال به زندگی حضرت ابراهیم (ع) نیز نگاه کنید که چگونه ایشان شرایط استجابت دعا را رعایت می کردند. با وجود اینکه همسر ایشان نازا بودند اما هیچگاه با ناراحتی و شکایت از خداوند طلب فرزند نکردند تا اینکه در سن پیری و ناتوانی، بعد از سالها صبر و تحمل سختی، خداوند بشارت تولد حضرت اسماعیل (ع) را به او داد. و جالب تر اینکه، چند سال بعد از تولد حضرت اسماعیل (ع)، خداوند دستور داد تا او را قربانی کند. یعنی باید تیغ بر گردن کسی بگذارد که در سن پیری به نور چشمان او تبدیل شده بود. با تمام این شرایط، هر دو، یعنی هم پدر و هم پسر، تسلیم امر خداوند بودند و جز با سخنان پاک و مودبانه، جور دیگری با خداوند صحبت نکردند. تا جایی که خداوند، از حضرت ابراهیم (ع) بعنوان یک امت یاد می کند:

إِنَّ إِبْرَاهِیمَ کَانَ أُمَّهً قَانِتًا لِّلَّهِ حَنِیفًا وَلَمْ یَکُ مِنَ الْمُشْرِکِینَ (۱۲۰) شَاکِرًا لِّأَنْعُمِهِ اجْتَبَاهُ وَهَدَاهُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ (۱۲۱)
ﺑﺪﻭﻥ ﺗﺮﺩﻳﺪ، ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ [ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ] ﻳﻚ ﺍﻣﺖ ﺑﻮﺩ، ﺑﺮﺍﻱ ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺭﻭﻱ ﻓﺮﻭﺗﻨﻲ ﻓﺮﻣﺎﻧﺒﺮﺩﺍﺭ ﻭ [ﻳﻜﺘﺎﭘﺮﺳﺘﻲ] ﺣﻖ ﮔﺮﺍ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺸﺮﻛﺎﻥ ﻧﺒﻮﺩ (۱۲۰) ﺳﭙﺎﺱ ﮔﺰﺍﺭ ﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎﻱ ﺍﻭ ﺑﻮﺩ، [به همین دلیل] ﺧﺪﺍ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮﮔﺰﻳﺪ ﻭﺑﻪ ﺭﺍه راست هدایتش ﻛﺮﺩ. (١٢١)/نحل

همچنین اگر به زندگی حضرت زکریا (ع) نگاه کنیم، ایشان نیز به دلیل نازا بودن همسر، کل زندگی خود را تنها و بدون فرزند گذراندند. اما با وجود این مشکلات هیچگاه از خداوند طلب فرزند نکردند تا اینکه در سن پیری و بعد از سالها عبادت، اطاعت و پایبندی به دستورات خداوند، صبر و شکرگزاری، دعا کرده و از خداوند طلب فرزند کردند. (آن هم فرزندی که در خدمت خدا و دین و ادامه دهنده راه پیامبری باشد و نه اینکه مثلا چون جاری من بچه دارد من هم باید بچه داشته باشم) دعایی که با خضوع کامل و ادبیاتی بسیار زیبا و فروتنانه همراه بود. اما آیا در دنیای امروز نیز، این نوع صبر و این نوع ادبیات در مقابل خداوند، دیده می شود؟

ذِکْرُ رَحْمَتِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَکَرِیّا (۲) إِذْ نادى رَبَّهُ نِداءً خَفِیّاً  (۳) قالَ رَبِّ إِنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّی وَ اشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیْباً وَ لَمْ أَکُنْ بِدُعائِکَ رَبِّ شَقِیّاً (۴) وَ إِنِّی خِفْتُ الْمَوالِىَ مِنْ وَرائِی وَ کانَتِ امْرَأَتِی عاقِراً فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیّاً (۵) یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیّاً (۶)
(این) یادى است از رحمت پروردگار تو نسبت به بنده اش زکریا. (۲) درآن هنگام که پروردگارش را در خلوتگاه (عبادت) بصورت پنهانی خواند. (۳) گفت: پروردگارا! استخوانم سست شده. و شعله پیرى تمام سرم را فرا گرفته. و من هرگز در دعاى تو، از اجابت محروم نبوده ام! (۴) من از بستگان بعد از خودم بیمناکم (که حق پاسدارى از آئین تو را نگاه ندارند). (از طرفى) همسرم نازا و عقیم است. تو از نزد خود جانشینى به من ببخش (۵) که وارث من و دودمان یعقوب باشد. و او را مورد رضایت خودت قرار ده»! (۶)/ مریم

این نوع ادبیات و نحوه استفاده از شرایط استجابت دعا ، در زندگی پیامبران، نه تنها هنگام دعا و طلب حاجت، بلکه حتی زمانی که خداوند یک سوال ساده از آنها می پرسید نیز دیده می شد. بعنوان مثال زمانی که خداوند می خواست عصای حضرت موسی (ع) را به اژدها تبدیل کند، ابتدا از او پرسید؛ ای موسی! چه چیزی در دست راستت گرفته ای؟ حضرت موسی (ع) در پاسخ گفتند که: این عصا (یا چوبدستی) من است! هنگام راه رفتن و خستگی به آن تکیه می دهم و گاهی نیز در امر چوپانی و راندن گوسفندان از آن استفاده کرده و همچنین با کمک آن، برگها و میوه های درختان را تکان می دهم تا به زمین افتاده و گوسفندانم از آن بخورند. البته این چوب دستی فایده های دیگری نیز برای من دارد که اگر لازم باشد آنها را نیز توضیح دهم؟!

به نظر شما دلیل این همه توضیحات (اضافه) چیست؟ در صورتی که می توانستند در برابر این سوال خداوند که، ای موسی چه چیزی در دست داری؟ با یک پاسخ ساده و در یک جمله ی کوتاه فقط بگویند که؛ این یک عصا است. یا این عصای من است. اما حضرت موسی (ع) با این توضیحات بیشتر، در واقع میخواستند تا کمال احترام و نهایت توجه خود را به سوال خداوند داشته باشد. این اوج خضوع و فروتنی یک بنده در برابر پروردگارش را به ما نشان می دهد:

وَمَا تِلْکَ بِیَمِینِکَ یَا مُوسَىٰ (۱۷) قَالَ هِیَ عَصَایَ أَتَوَکَّأُ عَلَیْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَىٰ غَنَمِی وَلِیَ فِیهَا مَآرِبُ أُخْرَىٰ (۱۸)
ﺍﻱ ﻣﻮﺳﻲ ! ﺍﻳﻦ چیزی که ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺭﺍﺳﺘﺖ داری، ﭼﻴﺴﺖ ؟(۱۷) ﮔﻔﺖ : ﺍﻳﻦ ﻋﺼﺎﻱ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ، ﺑﺮﺁﻥ ﺗﻜﻴﻪ ﻣﻰ ﺯﻧﻢ، ﻭ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺑﺮﮒ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻧﻢ ﻓﺮﻭ ﻣﻰ ﺭﻳﺰم ﻭ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺁﻥ استفاده های ﺩﻳﮕﺮﻱ نیز ﻫﺴﺖ .(طه/۱۸)

پی نوشت: یکی از مخالفان طب روحانی، نقدی به این بخش از مقاله ی ما آورده و در وبلاگ خود نوشته اند: از آنجایی که حضرت موسی (ع) اصولا یک فرد (نعوذ بالله) حراف (وراج) و زیاده گویی بوده اند این جواب طولانی را داده اند و ارتباطی به ادب و خضوع داشتن او ندارد. ببینید که جهل آدم ها تا کجا پیش رفته است که به یک پیامبر اولوالعزم و بزرگ الهی نسبت حراف و زیاده گو می دهند؟

در داستان حضرت عیسی مسیح (ع) نیز این نوع پاسخگویی مشروح به سوالات ساده دیده می شود. (بعنوان مثال) زمانی که خداوند از ایشان پرسید؛ آیا تو به مردم گفته ای که تو و مادرت را بجای ‘الله’ عبادت کنند؟ حضرت عیسی (ع) در پاسخ این سؤال ساده، می توانستند فقط با یک بله یا خیر پاسخ خداوند را بدهد. مثلا بگوید که نه من همچین حرفی نزده ام! اما وقتی که پاسخ حضرت عیسی (ع) را در قرآن کریم میخوانیم، می بینیم که پاسخ او به این سوال، به گونه ای بیان شده است که با نهایت توجه، ادب و خضوع ایشان در مقابل پروردگار همراه بود؛

وَإِذْ قَالَ اللَّهُ یَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ أَأَنتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِی وَأُمِّیَ إِلَٰهَیْنِ مِن دُونِ اللَّهِ قَالَ سُبْحَانَکَ مَا یَکُونُ لِی أَنْ أَقُولَ مَا لَیْسَ لِی بِحَقٍّ إِن کُنتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِی وَلَا أَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِکَ إِنَّکَ أَنتَ عَلَّامُ الْغُیُوبِ
ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﻋﻴﺴﻲ ﺑﻦ ﻣﺮﻳﻢ ﻣﻰ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: ﺁﻳﺎ ﺗﻮ ﺑﻪ ﻣﺮﺩم ﮔﻔﺘﻲ ﻛﻪ ﻣﺮﺍ ﻭ ﻣﺎﺩﺭم ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺩﻭ ﻣﻌﺒﻮﺩ ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﺧﺪﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻛﻨﻴﺪ؟ گفت : ﻣﻨﺰّﻩ ﻭ ﭘﺎﻛﻲ، ﻣﺮﺍ ﭼﻨﻴﻦ شایستگی ﻧﻤﻰ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺣﻖّ ﻣﻦ ﻧﻴﺴﺖ ﺑﮕﻮﻳﻢ. ﺍﮔﺮ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺁﻥ ﺭﺍ فهمیده بودی، (چون) ﺗﻮ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ درون ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ﺁﮔﺎﻫﻲ، اما ﻣﻦ ﺁﻧﭽﻪ را ﺩﺭ ﺫﺍﺕ ﺗﻮﺳﺖ ﻧﻤﻰ ﺩﺍﻧﻢ. این ﺗﻮیی که ﺑﺮ ﻧﻬﺎﻥ ﻫﺎ آگاه هستی (مائده/ ۱۱۶)

داستان زندگی حضرت ایوب (ع) را که همه شما می دانید. امروزه صبر ایوب داشتن تبدیل به یک ضرب المثل پر کاربرد شده است. اما چه زمانی ایشان دست به دعا بردند و از چه ادبیاتی استفاده کردند؟ آیا از اینکه آن همه مال و مکنت و فرزند را یک شبه از دست دادند، به خداوند اعتراض کردند؟ آیا به خداوند گفتند؛ من که پیامبر تو هستم پس چرا هوامو نداری؟ من دارم به بنده هات کمک میکنم پس چرا کمکم نمیکنی؟ آیا ضجه زدند؟ یا اینکه در اوج سختی و بیماری فقط صبوری داشت (تا آنجایی که خداوند از او بعنوان نعم العبد یعنی بهترین بندگان یاد میکند) و در آخر هم که دعا کرند، (بر خلاف خیلی از ماها)خداوند را مقصر این مشکلات خود ندانستند بلکه به خداوند گفتند که این شیطان است که باعث و بانی این مشکلات و بیماریها در او شده است؛

وَاذْکُرْ عَبْدَنَا أَیُّوبَ إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الشَّیْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ
ﻭ ﺑﻨﺪﻩ ﻣﺎ ﺍﻳﻮﺏ ﺭﺍ ﻳﺎﺩ ﻛﻦ، ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺵ ﺭﺍ ﻧﺪﺍ ﺩﺍﺩ (و گفت) ﻛﻪ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﻣﺮﺍ به رنج و سختی (و بیماری) انداخت (ص/۴۱)

در زندگی امامان معصوم (ع) نیز این نوع ادب و خضوع و توجه در مقابل پروردگار و معبود دیده می شود. از جمله در دعای شریف کمیل که، بهترین نوع ادبیات از زبان حضرت علی (ع) مشاهده می شود. یا دعای عرفه ی امام حسین (ع) که خود شاهکاری از بهترین و هنرمندانه ترین لحن ها و زیباترین کلام ها در حمد و ستایش خداوند و نحوه ی دعا کردن می باشد. صحیفه سجادیه امام زین العابدین (ع) نیز معرف حضور همه شما است. دعای ابو حمزه ثمالی، مکارم الاخلاق، ندبه، دعای ام داوود (که یک جوان را از زندان آزاد کرد و به نزد مادر برد) و دعاهای جوشن صغیر و کبیر که دیگر نیاز به معرفی ندارند. همه ی اینها نشان می دهد که این بزرگواران، فرمولها و شرایط استجابت دعا را خوب می دانستد. آنها می دانستند که برای صحبت کردن با خداوند، در ابتدا باید یک آداب و ادبیات خوب و مناسب داشت و در این آداب نیز لازم است که صبر و شکر گزاری بصورت مستقیم یا غیر مستقیم بکار گرفته شوند. ما نمی توانیم با ادبیات کوچه و بازار، یا ادبیات طلبکارانه و همراه با ضجه و فریاد با خداوند صحبت کنیم یا خضوع، حمد و ثنای الهی در کلام ما نباشد. چون اینها خارج از ادب است و شایسته ی معبودی چون “الله” نیست.

زمانی که ما به دیدار یک رییس و یا مسئول کشور می رویم، ادبیات محترمانه داریم و مقابل آنها دست به سینه هستیم و با لحن مودبانه صحبت میکنیم. اما وقتی با فرمانروا و پروردگار جهانیان صحبت می کنیم، حالت طلبکارانه و غیر مودبانه به خود می گیریم، این انصاف نیست. متاسفانه رسانه های داخلی و خارجی در ایجاد این نوع فرهنگ و این نوع سبک از دعا کردن و صحبت کردن با خداوند، مقصر هستند. الفاظی مانند ‘اوس کریم’ و مانند آن شایسته خداوند نیست. یا آنجایی که در فیلم و سریالها (مثلا) می بینیم که پدری در صحنه تصادف فرزندش را از دست می دهد و با مشکلات دیگری روبرو می شود. بعد از این معمولا در یک سکانس بارانی و در شب او را نشان می دهند که رو به آسمان ضجه زده و ناله کنان فریاد می زند؛ ‘خدااااا آخر به کدامین گناه؟’ یا خداااایا آخر چراااا؟ … این چه فرهنگ و ادبیاتی است که شما بعنوان یک رسانه ملی و اسلامی دارید به مردم یاد می دهید؟ مگر پسر او را خدا کشته است؟ نمی دانید ممکن است این نوع رفتار، برای سایرین بعنوان یک باور و یک الگو تبدیل شود؟

طبق آیات و روایات برای داشتن یک ادبیات مناسب و سخن پاک در مقابل پروردگار، می بایست آداب زیر را هنگام دعا کردن رعایت کرد:

۱.شروع دعا با بسم الله/ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج۷، ص۱۷۰
۲. شروع و ختم دعا با صلوات بر پیامبر (صلی الله علیه وآله) و اهل بیت (علیهم السلام)/ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۴۹۴
۳. ثنا، تمجید و نام بردن از صفات الهی قبل از درخواست حاجت/ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۵۰۴
۴. مقدم داشتن طلب غفران الهی بر سایر حاجات/ 
۵. اقرار به گناهان و ضعف خود/ اصول کافی، ج ۲، ص ۴۹۱، ح ۱
۶.نام بردن حاجت/ اصول کافی، ج ۲، ص ۴۷۶، ح ۱

۷. دعای عمومی و شریک کردن دیگران در دعا/ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۴۸۷
۸. بلند کردن دستها در دعا/ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۹۰، ص۲۹۴

۹. رعایت زمان و مکان در دعا و واسطه قرار دادن اولیای الهی/ صدوق، الامالی، ۱۳۷۶ش، ص۶۷۱، ۳۵۴، ۷۰۱
۱۰.اخلاص، خشوع و خضوع و پنهانی دعا کردن/ قرآن کریم، اعراف: ۵۵ 

۲. داشتن عمل صالح:

دومین شرط مهم از شرایط استجابت دعا ، این است که ما به اندازه کافی عمل صالح و نیک داشته باشیم تا بتواند به دعای ما در جهت رسیدن به خداوند متعال، نیرو و حرکت بدهد. برای مثال، اگر آداب دعا و ادبیات مناسب را مانند یک ‘ماهواره‘ در نظر بگیریم، عمل صالح مانند ‘موشک ماهواره بر‘ خواهد بود که این ماهواره را بر نوک خود حمل کرده و به فضا می برد. (طبیعتا هرچقدر این موشک قدرت و سوخت کافی داشته باشد می تواند ماهواره مورد نظر را در مدار زمین قرار دهد در غیر اینصورت ممکن است پرتاب ماهواره با شکست مواجه شود و آن ماهواره در فضا یا خارج از جو زمین به یک زباله فضایی تبدیل شده و بین هوا و زمین معلق و سرگردان بماند) طبق آیات گفته شده، عمل صالح این قابلیت را دارد تا در صورت وجود ضعف در آداب و نوع ادبیات دعای ما، به آن انرژی و نیرو داده و در جهت بالا رفتن به سمت خداوند، کمک کننده باشد. اما این عمل صالح شامل چه نوع کارها و اعمالی است؟

حضرت علی علیه السلام:

اَلدَّاعِی بِلاَ عَمَلٍ کَالرَّامِی بِلاَ وَتَرٍ
دعا کننده بدون عمل (صالح) مانند تیراندازی است که کمان او زه ندارد. (بحارالأنوار/ ج۷۵/ ص۶۰)

واژه عمل صالح در قرآن کریم، کم و انگشت شمار دیده می شود اما واژگان مشابه آن مانند صالحات و صالحاً بیشتر استفاده شده اند که به اعمال مثبت و مختلف عبادی و غیر عبادی اشاره می کنند و تقریبا همه ی آنها در بالا رفتن دعاهای ما نقش دارند. اما یکسری از اعمال صالح، بطور مستقیم و اختصاصی در شرایط استجابت دعا نقش ایفا میکنند. مانند؛

مَا کَانَ لِأَهْلِ الْمَدِینَهِ وَمَنْ حَوْلَهُم مِّنَ الْأَعْرَابِ أَن یَتَخَلَّفُوا عَن رَّسُولِ اللَّهِ وَلَا یَرْغَبُوا بِأَنفُسِهِمْ عَن نَّفْسِهِ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمْ لَا یُصِیبُهُمْ ظَمَأٌ وَلَا نَصَبٌ وَلَا مَخْمَصَهٌ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا یَطَئُونَ مَوْطِئًا یَغِیظُ الْکُفَّارَ وَلَا یَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَّیْلًا إِلَّا کُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ
ﺍﻫﻞ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﻭ ﺑﺎﺩﻳﻪ ﻧﺸﻴﻨﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﭘﻴﺮﺍﻣﻮﻥ ﺁﻧﺎﻧﻨﺪ، نباید ﺍﺯ (دستورات|) ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ سرپیچی ﻛﻨﻨﺪ. نباید حفظ جان خود را ﺍﺯ ﺣﻔﻆ ﺟﺎﻥ او [ﺩﺭ ﺷﺪﺍﻳﺪ ﻭ ﺳﺨﺘﻲ ﻫﺎ] مقدم تر بدانند. ﺯﻳﺮﺍ ﻫﻴﭻ ﺗﺸﻨﮕﻲ ﻭ ﺭﻧﺞ ﻭ ﮔﺮﺳﻨﮕﻲ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﻤﻰ ﺭﺳﺪ، ﺩﺭ ﻫﻴﭻ ﻣﻜﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺸﻢ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﺩ، ﻗﺪم ﻧﻤﻰ ﮔﺬﺍﺭﻧﺪ، ﺍﺯ ﻫﻴﭻ ﺩﺷﻤﻨﻲ ﺍﻧﺘﻘﺎم ﻧﻤﻰ ﮔﻴﺮﻧﺪ، ﻣﮕﺮ ﺁﻧﻜﻪ ﺑﻪ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻫﺮ ﻳﻚ ﺍﺯ اینها، یک عمل صالح و ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻱ ﺩﺭ ﭘﺮﻭﻧﺪﻩ ﺁﻧﺎﻥ ﺛﺒﺖ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ. ﭼﺮﺍ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻧﻴﻜﻮﻛﺎﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﺗﺒﺎﻩ ﻧﻤﻰ ﻛﻨﺪ .(توبه/۲۱۰)

در آیه فوق از سوره توبه، خداوند عمل صالح را در اولویت اول، اطاعت از دستورات پیامبر اکرم (ص) و عدم سرپیچی از آنها (حتی در شرایط سخت و تحت فشارهای مادی و معنوی زیاد) معرفی می کند. چون یقینا دستورات پیامبر، همان دستورات خداوند هستند که به پیامبر وحی می شدند. اما مسلمانان، قبل و بعد از فتح مکه، در موارد زیادی از دستورات خدا و رسول خدا نا فرمانی کردند. بعنوان مثال یکی از همین دستورات پیامبر (ص) که مسلمانان از آن سرپیچی کردند، حدیث متواتر ‘ثقلین’ و ‘خطبه ی قدیر’ در حجه الوداع بود. همین امر هم تبدیل به اولین دلیل از دلایل عدم استجابت دعای مسلمانان گردید که عواقب آن به شکست در جنگ، تسلط شیطان بر آنان، اختلافات داخلی و دو دسته گی زیاد در جامعه اسلامی دیروز و امروز، منجر شد.

همچنین در اولویت دوم، خداوند در آیا فوق، به هر حرکت و قدمی که باعث خشم و نا امیدی کافران ( و در راس آنها شیطان و ابلیس) بشود، نیز بعنوان یک ‘عمل صالح’ نام برده است. پس هر حرکت بزرگ و کوچکی همچون شرکت در نماز جماعت و جمعه، توصیه به راستگویی، صبر، عفت و حجاب، روزه داری، صدقه دادن و کمک به نیازمندان، خوشرویی، احترام به والدین و مانند اینها که منجر به خشم و ناراحتی شیطان بشود، خود یک عمل صالح محسوب خواهد شد و در بالا رفتن دعاهای ما، نقش مهمی ایفا می‌کند. پس در واقع اگر دعای ما مستجاب نمی شود یکی از دلایل آن همین نداشتن عمل صالح است.

در رابطه با واژه “عمل صالح” در جای دیگری از قرآن نیز صحبت شده است که اهمیت آن در شرایط استجابت دعا را صد چندان می کند. آنجا که پسر حضرت نوح (ع) حاضر نشد به همراه آنها سوار کشتی بشود و در آستانه غرق شدن قرار داشت. در اینجا پدرش حضرت نوح (ع) دست به دعا برده و از خداوند خواستند تا پسر او را از غرق شدن نجات دهد (چون پسرشان را جزو خانواده خود میدانستند و خداوند نیز از قبل، وعده نجات خانواده را به ایشان داده بود) اما خداوند در مقابل این دعا و درخواست حضرت نوح (ع) فرمود که؛ ای نوح! پسر تو از خانواده و خاندان تو نیست، بلکه او یک ‘عمل غیر صالح’ است.

در اینجا خیلی ها فکر می کردند که منظور خداوند از نسبت دادن عمل غیر صالح به پسر نوح (ع)، (نعوذ بالله) تولد نامشروع این فرزند است. در صورتی که هیچ یک از پیامبران با مساله خیانت اخلاقی همسر روبرو نبوده اند و در شأن آنها هم نیست. منظور خداوند متعال از ‘عمل غیر صالح’ بودن پسر نوح (ع)، سر پیچی او از دستورات یک پیامبر (که در واقع سرپیچی از دستورات خداوند است) و عدم ایمان آوردن او به خداوند یکتا است. پس در این داستان، با وجود اینکه حضرت نوح (ع) با ادبیات مناسبی هم دعا کرده بودند، اما وجود یک عمل نا صالح و بد در یک سمت ماجرا، مانع استجابت دعای ایشان شد:

وَ نَادَىٰ نُوحٌ رَّبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِی مِنْ أَهْلِی وَإِنَّ وَعْدَکَ الْحَقُّ وَأَنتَ أَحْکَمُ الْحَاکِمِینَ (۴۵) قَالَ یَا نُوحُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّی أَعِظُکَ أَن تَکُونَ مِنَ الْجَاهِلِینَ
ﻭ ﻧﻮﺡ [قبل ﺍﺯ ﺗﻮﻓﺎﻥ] ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺵ ﺭﺍ ﻧﺪﺍ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ! او ﭘﺴﺮم و ﺍﺯ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ. ﻳﻘﻴﻨﺎً ﻭﻋﺪﻩ ﺍﺕ [ﺑﻪ ﻧﺠﺎﺕ ﺧﺎﻧﺪﺍﻧﻢ] ﺣﻖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺗﻮ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ قاضی هستی (۴۵) ﺧﺪﺍ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻱ ﻧﻮﺡ! ﺑﻪ ﻳﻘﻴﻦ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺗﻮ ﻧﻴﺴﺖ، ﺍﻭ یک عمل غیر صالح و [ﺩﺍﺭﺍﻱ] ﻛﺮﺩﺍﺭﻱ ﻧﺎﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﭘﺲ ﭼﻴﺰﻱ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻋﻠﻢ ﻧﺪﺍﺭﻱ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻣﺨﻮﺍﻩ، ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻣﻦ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﻧﺪﺭﺯ ﻣﻰ ﺩﻫﻢ ﻛﻪ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺍﺯ ﻧﺎﺁﮔﺎﻫﺎﻥ بشوی (هود/۴۶)

از این ماجرا می تواند نتیجه گرفت که اگر با آداب مناسب و طبق اصول برای یک فرد خاصی دعا می کنیم ولی مستجاب نمی شود ممکن است مشکل در آن فرد باشد و لازم باشد عقاید و باورها و اگر گناهانی داشته باشد توبه کرده و خود را اصلاح کند. و الله اعلم

پس اطاعت بی چون و چرا از پیامبر (ص) و دستوراتی که او در قالب دین اسلام آورده است، جزو مهمی از شرایط استجابت دعا است. به زبان ساده، وقتی خدا و رسولش از من مسلمان خواسته اند که نماز بخوانم و روزه بگیرم، دروغ نگویم و یا غیبت نکنم، دیگر گزینه دومی نباید برای من وجود داشته باشد. اگر پیامبر (ص) به من بگویید بعد از من، از اهل بیت من تبعیت کن، دیگر من اجازه ی تعیین جانشین با کمک شوری و مشورت با دیگران و اطاعت از غیر اهل بیت (ع) را ندارم. اگر پیامبر گفته است که پوشش و حجاب مناسب داشته باشم، دیگر حق انتخابی برای من باقی نمی ماند که بخواهم [مثلا] انتخاب کنم که آیا روسری سر بکنم یا نکنم. تبعیت و اطاعت بی چون و چرا از دستورات خدا و رسولش، یکی از مهمترین قوانین حاکم بر نظام هستی است.

وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَهٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَهُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَن یَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُّبِینًا
ﻭ ﻫﻴﭻ ﻣﺮﺩ ﻭ ﺯﻥ ﻣﺆﻣﻨﻲ ﺭﺍ سزا نباشد، ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺵ دستوری ﺭﺍ صادر کنند، به دنبال راه اختیار و انتخاب دیگری از جانب خود باشند. ﻭ ﻫﺮﻛﺲ ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺵ ﺭﺍ ﻧﺎﻓﺮﻣﺎﻧﻲ ﻛﻨﺪ، ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺗﻲ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. (احزاب/۳۶)

البته این شرایط در چارجوب دین و برای مرد و زن مؤمنی است که می خواهند راه مستقیم در پیش گیرند. اما ممکن است یکسری از آدمها بگویند که ما حق انتخاب می خواهیم! حق انتخاب و راهی غیر از آنچه خدا و رسولش گفته اند. ما به این گونه افراد می گوییم ‘مانعی ندارد’ حق انتخاب با شماست. اما بعدها اگر به مشکل بر خوردید، خدایی ناکرده دچار بیماری، بن بست یا در تنگنا قرار گرفتید و برای کمک، خدا را صدا زدید و صدای شما بالا نرفت و به خدا نرسید، گله و شکایتی نیز از خداوند نداشته باشید. چون خدا هزاران سال پیش، حجت را بر ما تمام کرد و راه تشخیص “الرشد من الغی” را به ما نشان داد. تمام فرمولها و راز و رمزها یک زندگی آرام و بدون درد، بصورت رایگان در اختیار ما انسانها قرار گرفته است تا در روز قیامت، دیگر بهانه ای به دست مردم باقی نماند؛

رُّسُلًا مُّبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّهٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَکَانَ اللَّهُ عَزِیزًا حَکِیمًا
ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻧﻲ [را فرستادیم] ﻛﻪ ﻣﮋﺩﻩ ﺭﺳﺎﻥ ﻭ ﺑﻴﻢ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﻣﺮﺩم [ﺩﺭ ﺩﻧﻴﺎ ﻭ ﺁﺧﺮﺕ] ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺧﺪﺍوند، ﻋﺬﺭ ﻭ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﻭ دلیل [قانع کننده برای گناهان خود] پس از [آمدن] پیامبران نداشته باشند. ﻭ ﺧﺪﺍ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺗﻮﺍﻧﺎﻱ ﺷﻜﺴﺖ ﻧﺎﭘﺬﻳﺮ ﻭ ﺣﻜﻴﻢ ﺍﺳﺖ .(نساء/۱۶۵)

سوال) آیا این مساله که یا با خدا باش یا اینکه محکوم به آسیب و بیماری هستی، خود نوعی اجبار و نقض دموکراسی و آزادی در دین نیست؟
پاسخ:
در این دنیا، آزادی و رهایی به معنای واقعی اش وجود ندارد. چون هر طور و با هر سبکی که بخواهیم زندگی کنیم باز هم به شکلی زیر چتر یک معبود خاص قرار می گیریم و گاهی بدون اینکه خبر داشته باشیم، خود را در حال عبادت کردن و تبعیت از آن معبود می یابیم. به عنوان مثال، من نوعی اگر از چارچوب عبودیت الهی (به قصد رهایی و آزادی از قید و بندهای دینی) خارج بشوم، بدون شک، مستقیم و یا غیر مستقیم تحت سلطه ی یک اله و معبود دیگری در خواهم آمد. این معبود میتواند تبعیت از هوای نفس، پول و ثروت، خواب و خوراک، شیطان و ابلیس، پست و مقام، تیپ و مُد، شهوت، مواد مخدر، شخصیت ها و چهره های معروف، تکنولوژی، تحصیل و علم، فضای مجازی، شغل و حرفه، همسر، فرزندان و… باشد.

اینکه برخی ها، ترک کردن نماز و اعمال دینی، برهنگی و حجاب از سر برداشتن را نشانه آزادی و رهایی می دانند، در واقع از آن طرف بام سقوط کرده اند چون برده و تحت سلطه ی یک خدای دیگری قرار گرفته اند. خدای مستبد و ظالمی که بدون عمل کردن به دستوراتش به آنها خدمات نمی دهد. در نتیجه بنده هایش نمی توانند بصورت آزاد و مجانی زندگی کرده و مجبور می شوند دائم اختیارات بیشتری به او داده تا کمی به آنها شادی و حس خوب کاذب بفروشد.

بعنوان مثال، افرادی که اعتیاد و مواد مخدر را بعنوان معبود انتخاب می کنند، ابتدا با یک قرص یا مصرف کمی مواد، به اون حس خوب کاذب خواهند رسید اما به مرور زمان، اعتیاد (معبود)، آنها را تا جایی می برد که یا مجبور به دزدی می شوند یا به کارتن خوابی روی می آورند. در آخر هم یک گوشه ای از خیابان و در اوج ذلت و خاری، جسدشان پیدا و بی سر و صدا در دل خاک دفن می شوند.

یا در مثال دیگری، زمانی که دین رها شده و حجاب از سر و تن برداشته می شود، اوایل کمی حس خوب و احساس رهایی وجود دارد، اما به مرور زمان این حس فروکش کرده و خدای جدید، از آن افراد اطاعت بیشتر و بیشتری را طلب می کند. این بده-بستان ها آنقدر ادامه خواهد یافت تاجایی که فرد، خود را برهنه و غرق در گناه خواهد دید بعلاوه اینکه تمام لذتها برای او تکراری و کسل کننده شده اند. در آخر قصه نیز توسط همین معبود جدید (و نه خداوند یکتا)، در کار، تحصیل، زندگی مشترک و… دچار رکود شده، و یا درگیر یک بیماری لاعلاج جسمی و روحی خواهند شد. (این مرگ با ذلت سرنوشت تمام افرادی است که عبودیت خدای یکتا را رها کرده اند)

این ادعای ما را، آن شخصیت های معروفی ثابت می کنند که با پشت کردن به دین، در ابتدا، آرامش، رفاه و ثروت زیادی را تجربه کرده اند اما به مرور زمان و آنجا که برای معبود خود تبدیل به یک مهره سوخته شده و دیگر آن کارایی اولیه را نمی توانند داشته باشند، زندانی شده و یا درگیر فقر، طلاق و بیماری های سختی همچون سرطان و امثالهم شدند. حتی برخی از بازیگران فیلم های پورن نیز، (آنجایی که دیگر کارایی لازم را نداشته و خدمات جدیدی را نمی توانند به معبود خود ارائه دهند) سر گذشت تلخ و غم انگیزی را تجربه کرده اند. (میتوانید این موضوع را سرچ کنید)

آن شخصیت های معروفی هم که می بینید با وجود خروج از دین و تبلیغات منفی علیه معنویت، هنوز سر حال هستند و به کارشان ادامه می دهند، به خاطر این است که اینها هنوز تبدیل به مهره سوخته نشده اند و همچنان قابلیت خدمات رسانی های مختلف به معبودشان (شیطان) را دارند، اما دیر یا زود آن سر گذشت تلخ را تجربه خواهند کرد.

پس آیا بهتر نیست حالا که در این دنیا واقعا نمی شود به معنای واقعی کلمه، بدون معبود و آزاد زندگی کرد، لا اقل یک معبودی و خدایی را انتخاب کنیم که تبعیت از آن و عبادت کردنش، عین آزادی و رهایی باشد؟ یک خدایی که همه ی نعمتهایش را رایگان و بدون منت به ما بدهد و حتی اگر (روزی) مرتکب خطا شده و او را عبادتش نکردیم، خدمات دادن به ما را قطع نکند! خدایی که نه تنها من نوعی را دچار درد و بیماری نکند بلکه اگر روزی با خطاهای خودم درگیر بیماری شدم، خود راه درمان و علاج را به من نشان بدهد. آیا بهتر نیست حالا که قرار است در این دنیا، جز بده-بستان با خدایان خود ساخته، و معامله با آنها چاره ی دیگری نداریم، این معامله را با خدایی انجام دهیم که برای ما دو سر سود داشته باشد؟ آیا این کار، منطقی تر و عقلانی تر نیست؟

اگر با ما موافق هستید اجازه بدهید مجدد به موضوع اصلی خود و مبحث شرایط استجابت دعا باز گردیم. در ادامه قصد داریم تا برای آنچه تا کنون گفته و استدلال عقلی و نقلی کرده ایم یک فرمول و چهارچوب کلی و منظم ارائه دهیم تا حتی کودکان و نوجوانان نیز بتوانند با جابجا کردن برخی کلمات خواسته ی خود در این فرمول قرار داده و با خدای خود بشکل صحیح و اصولی راز و نیاز کنند. فرض کنید یک دختربچه‌ی ۱۰ ساله قصد خرید لباس نو برای مدرسه اش دارد اما هرچه به والدین می گوید به حرف او توجه نمی‌کنند. این کودک تصمیم می گیرد که خواسته و حاجت خود را با خداوند در میان بگذارد. برای این کار، ما طبق شرایط استجابت دعا، فرمول زیر را به او معرفی می کنیم:

 

نمونه متن دعا بر اساس آداب ذکر شده
آداب دعا متن نمونه
شروع دعا با بسم الله بسم الله الرحمن الرحیم
شروع دعا با صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
ثنا، تمجید و تسبیح خداوند  سُبْحانَ اللهِ، وَ الْحَمْدُ لِلهِ، وَ لا إلهَ إلاّ اللهُ، وَ اللهُ أکْبَرُ
اقرار به گناه و طلب بخشش از خداوند پروردگارا، گناهان و خطاهایی که نمی گذارند من لباس نو برای مدرسه بخرم را بر من ببخش
شریک کردن دیگران در دعا پروردگارا، هر کدام از بچه های مدرسه که دوست دارند لباس نو بخرند به آنها کمک کن
ختم دعا با صلوات آمین یا رب العالمین و صل علی محمد و آله الطاهرین

 

این کودک همچنین می تواند زمان و مکان مناسب را برای دعای خود انتخاب کند. اماکن توصیه شده در روایات مانند مساجد و حرم ها، و زمان‌ها نیز می‌تواند به سحر روز جمعه، هنگام نزول باران، هنگام شنیدن صدای اذان، در قنوت یا سجده بعد از نماز، ماه‌های قمری مانند ماه رجب، شعبان و ماه مبارک رمضان اشاره کرد. اینها از جمله زمان‌هایی است که در روایات بعنوان زمان های مناسب جهت استجابت دعا از آنها یاد شده است. با کمک جدول فوق می‌توان هر نوع خواسته و حاجت دیگری را جایگزین کرد فقط کافی است کلمات مرتبط با حاجت خود را در متن مربوطه تغییر دهید.

 

موانع اصلی استجابت دعا:

۱. دعاهای سرگردان :
همانطور که در بالا گفتیم خداوند در قرآن کریم، دو شرط مهم از شرایط استجابت دعا ، یعنی آداب دعا و داشتن عمل صالح را بعنوان شرایط اصلی رسیدن و دریافت دعا، بیان می کند. این دو شرط در واقع لازم و ملزوم هم هستند، یعنی اگر یکی از آنها باشد ولی دیگری نباشد، دعا به مقصد نخواهد رسید. البته اینکه می گوییم دعا به مقصد نمیرسد، به این معنی نیست که خداوند صدای ما و نجوای ما را نمی شنود، نه! خداوند می شنود چون او سمیع و علیم است. اما همانطور که در بالا به قوانین تغییر ناپذیر نظام هستی اشاره کردیم و از آنجایی که دعای ما، این مراحل قانونی را طی نکرده است، پس بین زمین و آسمان معلق مانده و (توسط فرشتگان) ترتیب اثر داده نخواهد شد. (همانند یک نامه اداری و زمانی که بدون گذر از سلسله مراتب قانونی و بدون ثبت و مهر و امضا به دست مسئول مربوطه برسد، ترتیب اثر داده نمی شود چون فاقد صلاحیت رسیدگی است). ما این گونه دعاها که بین آسمان و زمین معلق می مانند را، دعاهای سرگردان‘ یا بلاتکلیف می نامیم.


قَالُوا أَوَلَمْ تَکُ تَأْتِیکُمْ رُسُلُکُم بِالْبَیِّنَاتِ قَالُوا بَلَىٰ قَالُوا فَادْعُوا وَ مَا دُعَاءُ الْکَافِرِینَ إِلَّا فِی ضَلَالٍ
[ﻧﮕﻬﺒﺎﻧﺎﻥ] ﻣﻰ ﮔﻮﻳﻨﺪ: ﺁﻳﺎ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻧﺘﺎﻥ ﺩﻟﺎﻳﻞ ﺭﻭﺷﻦ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﻧﻴﺎﻭﺭﺩﻧﺪ؟ ﻣﻰﮔﻮﻳﻨﺪ: ﭼﺮﺍ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ. ﻣﻰﮔﻮﻳﻨﺪ: ﭘﺲ [ﻫﺮ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻛﻪ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻴﺪ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ]ﺑﺨﻮﺍﻧﻴﺪ، ﻭﻟﻲ ﺩﻋﺎﻱ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ﺟﺰ ﺩﺭ ﺑﻴﺮﺍﻫﻪ ﻭ ﮔﻤﺮﺍﻫﻲ ﻧﻴﺴﺖ (غافر/۵٠)

سرگردانی و معلق بودن دعا و حاجت ها، بسیار خطرناک است. چون اگر فرد دعا کننده، یک بیمار ماورایی باشد ممکن است دعاهای او توسط اجنه و شیاطین رصد شده و به دنبال بر آورده کردن آنها باشند که این کار شدیدا به ضرر فرد خواهد بود.

اینجا چند سوال اینجا مطرح میشود که، اولا چرا عوامل ماورایی در صدد بر آورده کردن حاجت های ما هستند؟ و چه سودی برای آنها دارد؟ ثانیا، آیا عوامل ماورایی تمام حاجتها را می توانند بر آورده کنند؟ با چه مجوزی؟ و ثالثا، برآورده شدن دعا یا حاجت ما توسط عوامل ماورایی، چه نوع خطراتی می تواند برای ما به دنبال داشته باشد؟

پاسخ این است که عوامل ماورایی حاجتهای یک بیمار ماورایی را تا جایی برآورده می کنند که اولا در چارچوب مجوزها و قوانین حاکم بر نظام هستی باشد (چون شیطان هیچگاه خارج از اختیارات خود عمل نمی کند. اگر این کار را بکند تمام مجوزهایش باطل و قرارداد او با خدا لغو می شود) و ثانیا تا جایی بر آورده می کنند که برای آنها سود و منفعت داشته باشد.

مثال جهت در بهتر مطلب:

فرض کنید که یک بیمار ماورایی، دعا می کند و از خداوند می خواهد که به او کمک کرده تا با شخص مورد علاقه اش ازدواج کند. اینجا دو احتمال مطرح می شوند؛ ۱) فرد مورد نظر مراحل قانونی و شرایط استجابت دعا را انجام داده و دعایش به دست خداوند متعال می رسد. ۲) فرد، مراحل قانونی و شرایط استجابت دعا را رعایت نکرده و در نتیجه دعای او بین آسمان و زمین معلق و سرگردان خواهد ماند!! در اینجا، اگر مورد اول پیش بیاید که فبها، چون بهترین راه پیش پای فرد درخواست کننده قرار خواهد گرفت. اما اگر مورد دوم تحقق یابد و دعای او بلاتکلیف بماند، شیاطین می توانند با مجوز زیر، در حاجت او (و تمام افرادی که در چارچوب قوانین خداوند حرکت نمی کنند) دخل و تصرف کنند:

وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُم بِصَوْتِکَ وَأَجْلِبْ عَلَیْهِم بِخَیْلِکَ وَرَجِلِکَ وَشَارِکْهُمْ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ وَعِدْهُمْ وَمَا یَعِدُهُمُ الشَّیْطَانُ إِلَّا غُرُورًا
ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ [انسانها] ﻫﺮ ﻛﻪ ﺭﺍ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻲ ﺑﺎ صدایت [ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺑﺎﻃﻞ] ﺑﺮﺍﻧﮕﻴﺰ، ﻭ [ﺑﺮﺍﻱ ﺭﺍﻧﺪﻧﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﻃﻐﻴﺎﻥ ﻭ ﮔﻨﺎﻩ] ﺑﺎ ﺳﻮﺍﺭﻩ ﻫﺎ ﻭ ﭘﻴﺎﺩﻩ ﻫﺎﻳﺖ ﺑﺮﺁﻧﺎﻥ بتاز، ﻭ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ [ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺳﻮﻕ ﺩﺍﺩﻧﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﺣﺮﺍم] ﺩﺭ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻭ [ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﻭﺳﻮﺳﻪ ﻛﺮﺩﻧﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﺯﻧﺎ] ﺩﺭ ﺍﻭﻟﺎﺩ ﺷﺮﻳﻚ ﺷﻮ، ﻭ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻭﻋﺪﻩ [ﺩﺭﻭﻍ] ﺑﺪﻩ [ﻛﻪ ﺍﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ، ﺣﺴﺎﺑﺮﺳﻲ، ﺑﻬﺸﺖ ﻭ ﺩﻭﺯﺥ ﺧﺒﺮﻱ ﻧﻴﺴﺖ] ﻭ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺟﺰ ﺍﺯ ﺭﻭﻱ ﺑﺎﻃﻞ ﻭ ﺩﺭﻭﻍ ﻭﻋﺪﻩ ﻧﻤﻰ ﺩﻫﺪ. (اسرا/۶۴)

حال اگر حاجت فرد مورد نظر برای عوامل ماورایی سود داشته باشد. مثلا اگر فرد مورد علاقه ی بیمار، آدم درستی نباشد و یا ازدواج با او، منجر به سختی و مشقت بیشتر بیمار و فاصله گرفتنش از خداوند بشود و مانند اینها، شیاطین با جفت و جور کردن یکسری شرایط مادی (مانند کمک گرفتن فرد از جادوگر و دعانویس، درگیر کردن همزادها توسط شیاطین، جور کردن هزینه ازدواج بصورت باد آورده، تغییر دادن نظر مخالفان ازدواج مانند والدین و…) باعث رسیدن آن دو نفر به هم می شوند. این کار در ظاهر خوب است و فرد بیمار، از این وصلت خوشحال می شود اما با گذشت زمان و آغاز مشکلات بین آنها، ممکن است بیمار، روزی هزار بار آرزو کند که ای کاش دعایش مستجاب نشده بود.

۲. دعاهای محبوس و زندانی شده:
امام علی (ع) در دعای کیمیل از گناهان بعنوان عاملی که باعث عدم استجابت دعا و زندانی شدن آنها می شوند یاد می کنند. در اینجا اگر یکی از شرایط استجابت دعا فراهم نباشد دعاهای ما توسط شیاطین زندانی و محسوب خواهند شد. بعنوان مثال اگر عمل صالح کافی داشته باشیم اما طبق آداب دعا خواسته خود را مطرح نکنیم، یا اینکه طبق آداب دعا پیش رویم اما گناهان ما بیشتر از اعمال صالحمان باشد، دعای ما در خطر زندانی شدن قرار خواهد گرفت. این دعاها را شیاطین نمی توانند برآورده کنند چون یکی از دو شرط شرایط استجابت دعا محقق شده است، در نتیجه فقط می توانند این دعا را زندانی کنند.

از دیگر موانع استجابت دعا که در آیات و روایات آمده است می توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱.لقمه حرام و شبهه ناک
۲.ترک امر به معروف و نهی از منکر
۳.قطع صله رحم
۴.بی احترامی به والدین
۵.خیانت و نقض عهد
۶.سهل انگاری در نماز و شک در ولایت اهل بیت (ع)

پاسخ به چند شبهه و سوال احتمالی :

سوال۱) برای استجابت دعاهای خود و پذیرفته شدن شرایط استجابت دعا از طرف خداوند، آیا حتما باید مانند پیامبران و امامان صحبت کرد و عمل صالح داشت؟
پاسخ:
خداوند پیامبران را فرستاد تا در عرصه های مختلف زندگی، راهنما و الگوی ما قرار بگیرند تا ما با تبعیت از آنها، دچار سختی و مشقت نشویم. البته برای استجابت دعا، نیازی نیست که حتما مانند پیامبران و امامان، معصوم و بدون گناه باشیم، همین که تلاش کنیم سیره ی آنها را در پیش بگیریم و از آنها الگو برداری کنیم کافی است.

سوال۲) اگر ما طبق قوانین و شرایط استجابت دعا پیش رفته و از خداوند حاجت خود را بخواهیم اما بعد از استجابت دعا، به خداوند پشت کرده و دین را رها کنیم، آیا این عمل باعث نمی شود که خداوند حاجت ما را همان ابتدا و پیش از استجابت، کنسل کرده و مستجاب نکند؟ چون بالاخره خداوند علم غیب دارد و این را می داند من نوعی بعد از گرفتن فلان حاجت خودم، او را فراموش خواهم کرد!
پاسخ:
سوال خوبی است. البته پاسخ خیر است. زیرا خداوند، زمانی که قوانین هستی را وضع کرد، اول از همه خودش را پایبند به رعایت آنها کرد (کتب علی نفسه الرحمه…) و بعد از ما خواست تا از آنها تبعیت کنیم. پس اگر یک نفر طبق قوانین و راهنمایی های خداوند پیش برود و درخواستش را مطرح کند، قطعا حاجت خود را دریافت خواهد کرد چون خداوند هیچ گاه قصاص قبل از قتل انجام نمی دهد. یعنی تا زمانی که ما یک نیتی را عملی نکنیم خداوند ما را بابت آن مجازات نخواهد کرد. کما اینکه در قرآن نیز به آن زوج بارداری که از خداوند (در چارچوب قوانین دعا) طلب فرزند صالح و پاک کرده بودند، خداوند فرزند صالح به آن دو بخشید اما بعد از آن، آنها ناسپاسی کردند؛

هُوَ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَهٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیَسْکُنَ إِلَیْهَا فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَتْ حَمْلًا خَفِیفًا فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَت دَّعَوَا اللَّهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ آتَیْتَنَا صَالِحًا لَّنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرِینَ (۱۸۹) فَلَمَّا آتَاهُمَا صَالِحًا جَعَلَا لَهُ شُرَکَاءَ فِیمَا آتَاهُمَا فَتَعَالَى اللَّهُ عَمَّا یُشْرِکُون(۱۹۰)
ﺍﻭ ﻛﺴﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻳﻚ ﺗﻦ ﺁﻓﺮﻳﺪ ، ﻭ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺪﻳﺪ ﺁﻭﺭﺩ ﺗﺎ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭﺵ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻳﺎبد. ﭘﺲ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﻣﺮﺩ ﺑﺎ ﺯﻥ ﺁﻣﻴﺰﺵ ﻧﻤﻮﺩ، ﺯﻥ ﺑﻪ ﺣﻤﻠﻲ ﺳﺒﻚ ﺣﺎﻣﻠﻪ ﺷﺪ، ﭘﺲ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺣﻤﻞ ﺳﺒﻚ، ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺭﺍ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ تا جایی که ﺑﺎﺭ او سنگین ﺷﺪ، در این هنگام ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪﻧﺪ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻓﺮﺯﻧﺪﻱ ﺗﻨﺪﺭﺳﺖ ﻭ ﺳﺎﻟﻢ ﻋﻄﺎ ﻛﻨﻲ، ﻣﺴﻠﻤﺎً ﺍﺯ ﺳﭙﺎﺱ ﮔﺰﺍﺭﺍﻥ ﺧﻮﺍﻫﻴﻢ ﺑﻮﺩ .(۱۸۹) ﭘﺲ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﻓﺮﺯﻧﺪﻱ ﺗﻨﺪﺭﺳﺖ ﻭ ﺳﺎﻟﻢ ﺩﺍﺩ [ ﻏﻴﺮ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﻋﻄﺎﻱ ﺍﻳﻦ ﻧﻌﻤﺖ ﻣﺆﺛﺮ ﺩﺍﻧﺴﺘﻨﺪ، ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺟﻬﺖ] ﺑﺮﺍﻱ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﻧﻌﻤﺘﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻋﻄﺎ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﺷﺮﻳﻜﺎﻥ ﻭ ﻫﻤﺘﺎﻳﺎﻧﻲ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻧﺪ!! قطعا ﺧﺪﺍ ﺑﺮﺗﺮ ﻭ ﻭﺍﻟﺎﺗﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﺷﺮﻳﻜﺎﻥ ﻭ ﻫﻤﺘﺎﻳﺎﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﻨﺪ .(اعراف/۱۹۰)

سوال۳) نذر کردن در راه خدا یا توسل به اولیای مقرب الهی مانند اهل بیت (ع)، در کجای فرمول دعا کردن و شرایط استجابت دعا قرار دارد؟
پاسخ:
نذر و توسل هر دو جزو ‘عمل صالح’ محسوب شده و قدرت زیادی در بالا بردن دعاهای (سرگردان و محبوس شده) ما به سمت خداوند را دارند. البته به شرطی که مورد اول یعنی ادبیات مناسب نیز رعایت شده باشد نه اینکه ما به حرم ائمه اطهار رفته و شروع به گله و شکایت بکنیم و یا با ادبیات غیر متعارف صحبت کنیم و بعد انتظار استجابت دعای خود را نیز داشته باشیم.

سوال۴) اگر طبق شرایط استجابت دعا پیش برویم و حاجت خود را از خداوند طلب بکنیم، (حداقل و حداکثر) چه مدت بعدش دعای ما مستجاب خواهد شد؟
پاسخ:
بستگی به نوع حاجت شما دارد. مثلا اگر برای بارداری و طلب فرزند دعا می کنید، خب طبیعتا نمی توانید حاجت خود را بعد از ۲۴ ساعت دریافت کنید چون بارداری یک پروسه زمان بر است و حداقل یکی دو ماه زمان لازم است تا علائمی از استجابت دعا مشاهده شود. یا زمانهایی که پای یکسری بیماریهای ژنتیکی و موانع طبیعی و غیر طبیعی وجود داشته باشند باید ابتدا آنها را با کمک نسخه های درمان معنوی برطرف کرد (البته خود دعا اگر مستجاب بشود، راه درمان بیماری و برداشتن موانع را نیز جلوی راه ما قرار خواهد داد) اما در حاجت هایی که از لحاظ روند مادی و معنوی نیاز به زمان ندارند، ممکن است چند ساعت و حتی چند دقیقه بعد از پایان دعا، حاجت خود را بگیریم و یا حداقل یکسری نشانه های مثبتی از برآورده شدن آن دریافت کنیم. درست مانند معصومین علیهم السلام که دعاهای آنها در لحظه مستجاب و محقق می شوند.

سوال۵) برای طلب حاجت های بزرگ و اساسی زندگی خود (مانند شفا از بیماریهای صعب العلاج، ازدواج و یا بچه دار شدن) چقدر و چه زمانی باید دعا کنیم؟ چند بار در روز و تا چه مدتی؟
پاسخ:
بهتر است دعاهای خود را در قنوت نمازها، سجده های بعد از نماز، و یا در هر نوع مراسم معنوی رسمی (مانند شبهای قدر) انجام داده و حاجت های مهم خود را از خداوند درخواست کنیم و تا زمان بر آورده شدنش، هر روز همان دعا و حاجت را در نمازها و مراسمات دینی تکرار بکنیم و در کنارش به انجام عمل صالح نیز ادامه بدهیم. نباید نا امید شده و از دعا و انجام دستورات خداوند دست برداریم زیرا نا امیدی خود یک عمل ناصالح و باعث کُندی و تاخیر در بالا رفتن دعا و استجابت آن می شود.

سوال۶) اگر بدون ادبیات قرآنی، و با زبان ساده ی خودم و بدون مقدمه چیدن با خداوند حرف بزنم و حاجتم را از او طلب کنم، آیا امکان بر آورده شدن آن توسط خداوند وجود ندارد؟
پاسخ:
چرا، وجود دارد (چون همانطور که گفتیم خداوند هم سمیع و علیم است و هم رئوف و مهربان). اما ممکن است پروسه پذیرش و رسیدگی به درخواست و حاجت شما طولانی و زمانبر بشود و به علت همین تاخیرها، امتیازاتی را در این بین از دست بدهید. مثلا ممکن است پروسه ازدواج شما که از لحاظ دعای قانونی، شش ماه الی یک سال زمان ببرد، با دعاهای غیر اصولی تا ده سال هم طول بکشد که خب سن شما هم بالا رفته و ممکن است با موانع دیگری مانند عدم بارداری و … نیز روبرو بشوید.

سوال۷) گاهی که دعاهای ما مستجاب نمی شوند به ما میگویند حتما مصلحتی در کار بوده است. می خواهم بدانم مصلحت در عدم استجابت دعا کجای شرایط استجابت دعا قرار دارد؟ و آیا این موضوع صحت دارد یا خیر؟
پاسخ:
مصلحت قطعا وجود دارد. اما زمانی مطرح می شود که ما تمام شرایط استجابت دعا را رعایت کرده و خارج از چارچوب قوانین و احکام خداوند، چیزی را از او درخواست نکرده باشیم. اما اگر من نوعی هیچکدام از شرایط و دستورات درخواست حاجت و دعا کردن را رعایت نکرده باشم، دلیل عدم استجابت دعاهایم نمیتواند بخاطر مصلحت باشد.

سوال۸) اگر ادبیات مناسب را برای حاجت خود پیدا کرده اما بدون اعتقاد کافی و فقط بصورت متنی و زبانی آنها را تکرار کنم، باز هم دعایم مستجاب میشود؟
پاسخ:
قطعا خیر. یک ادبیات مناسبت باید با خشوع، معرفت و اعتقاد قلبی کافی همراه باشد تا بتوان با عمل صالح، جفت و جور شده و به سمت خدا حرکت کند. اگر زبان و قلب ما یکی نباشد، عمل صالح و ادبیات مناسب، وصله ی هم نشده و آن نیروی لازم جهت حرکت دعا به طرف بالا تامین نخواهد شد.

سوال۹) اگر من بعنوان یک پدر یا یک مادر معتقد، یک فرزند غیر صالح داشته باشم ( مثلا گناهکار، بدون اعتقادات دینی و بر ضد خدا باشد) و برای هدایت او دعا بکنم، آیا این کارم بیهوده است و طبق مثال شما راجع به پسر حضرت نوح (ع)، این دعایم دیگر مستجاب نخواهد شد؟
پاسخ:
بستگی به این دارد که آیا فرزند گناهکار و بی دین شما، به اختیار خود، و با رد نصیحتها و آگاهی از تبعات احتمالی، این مسیر را در پیش گرفته است یا اینکه در ابتدا یک فرد معتقدی بوده و در اثر همنشینی با دوستان ناباب، جهل خودش و وسوسه شیطان به این راه کشیده شده است؟! اگر گزینه اول باشد، خب پاسخ بله است و دعای شما مستجاب نخواهد شد چون فرمول دعای شما از پایه و اساس غلط است و طبق قوانین و شرایط استجابت دعا نیست. اما اگر گزینه دوم راجع به فرزند شما صدق بکند، حتما با ذعایت آداب دعا و تقویت عمل صالح خود، دعا کرده و از خداوند بخواهید مقدمات هدایت او را فراهم کند. بدون شک جواب خواهید گرفت. ان شاءالله

سوال ۱۰) در مطلب بالا به خطرات دعای سرگردان برای باز شدن بخت اشاره کردید، یک دختر مجرد که سنش بالا رفته است چگونه می‌تواند طبق فرمول استجابت دعا، برای گشایش بخت خود دعای صحیح و بی خطر بخواند؟
پاسخ:
در رابطه با مساله ازرواج ،هیچگاه از ادبیاتی همچون؛ خدایا سنم بالا رفته است پس کی می خواهی یک فرد مناسب را جلوی راهم قرار دهی؟ یا خدایا برای تو که کاری ندارد یک همسر مناسب و خوب جلوی راهم قرار دهی!؟ همه ازدواج کردند و من مانده ام و مانند این نوع ادبیاتها و گفتگوها، استفاده نکنید. چون این نوع دعاها بالا نمی روند و ممکن است جزو دعاهای سرگردان محسوب شده و مورد توجه اجنه و شیاطین قرار گرفته و فرد نامناسبی را جلوی راهتان قرار دهند.

از این رو و بعد از مهیا کردن شرایط استجابت دعا ، طبق آیات ۳۲ و ۳۳ از سوره مبارکه نور و همچنین با الهام از حدیث معروف پیامبر (ص) در باب ازدواج، می توانید برای گشایش بخت خود به این صورت دعا کنید:

بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. حمد و سپاس از آن خدایی است که بر من منت نهاد و نحوه ی صحیح دعا و راز و نیاز با خودش را به من آموخت. خداوندا، تو امت محمد (ص) را از ازدواج های غلط و زنده به گور کردن دخترانشان نجات داده و به آنها دستور دادی تا علاوه بر تکریم دختران، ازدواجهای حلال داشته باشند و حتی کنیزان، غلامان و افراد درستکاری که توانایی ازدواج ندارند را نیز دستور دادی که همسر دهند. خداوندا تو در قرآن گفته ای افرادی که توانایی ازدواج کردن ندارند، بهتر است پاکدامنی و تقوا پیشه کرده تا خودت آنها را بی نیاز گردانی. اکنون که تنها و مجرد هستم، شیطان سعی دارد با کمک گرفتن از گناهان و با وارد کردن فشارها و نیازهای مختلف از جمله نیاز عاطفی، جنسی و مالی، من و دیگر دختران مومنه را دچار خطا و لغزش بکند. خداوندا من به دستور تو تصمیم دارم صبر و تقوا پیشه کرده و دین خود را حفظ کنم. پس گناهان ما را بر ببخش، کید شیطان را از ما دور کن و تا رسیدن به یک ازدواج مناسب و شایسته که سنت پیامبرت نیز هست، به من و تمام دختران مومنه، صبر و تقوا عنایت بفرما. آمین یا رب العالمین و صلی اللهم علی محمد و آله الطاهرین”

 


به کانال تلگرام و پیج اینستاگرام طب روحانی بپیوندید. جهت شرکت در دوره درمان معنوی از طریق اپلیکیشن طب روحانی اقدام کنید.

خروج از نسخه موبایل