قبل از اینکه بخواهید یک درمانگر معنوی مناسب جهت درمان خود انتخاب کنید ابتدا باید آشنایی با حقه های جادوگران را بدانید. این امر به شما کمک میکند تا تفاوت و فرق یک جادوگر شیطانی با یک درمانگر معنوی را به راحتی تشخیص بدهید! در غیر این صورت به احتمال زیاد سرتان کلاه خواهد رفت و حتی از شما سو استفاده خواهد شد. پس انتخاب معالج خوب، با دانش و با تجربه ی کافی جهت درمان در هر زمینه ای مهم و امری حیاتی تلقی می شود. با خواندن ادامه ی این مقاله تا حدودی با تفاوت جادوگرها و اساتید معنوی در درمان بیماریهای ماورایی آشنا خواهید شد.

جادوگرهای شیطانی معمولا تنها زندگی میکنند، به دور از خانواده و آشنایان. جادوگر، اگر در دوران مجردی اش تبدیل به جادوگر شده باشد معمولا تا آخر عمر مجرد خواهد ماند. [البته این یک قاعده ی کلی نیست] اما اگر بعد از تاهلی به این درجه رسیده باشد خانواده ای مرفه اما بدور از شئونات دینی مذهبی و بدور از آسایش و آرامش طبیعی خواهد داشت. هیچ نورانیت و حالت معنوی در چهره ی جادوگران دیده نمی شود و همیشه دنبال به دام انداختن زنان هستند.

یک جادوگر شیطانی هیچ وقت به شما نخواهد گفت که جادوگر است. چون اگر مردم بفهمند او با شیطان ارتباط دارد و اعمال شرکی و زشت انجام می دهد به سمتش نخواهند رفت. بر همین اساس، وقتی به دیدن یک جادوگر می روید او خودش را یک دعا نویس ساده معرفی می کند که اگر خدا عنایت کند کار شما راه می افتد. همیشه ظاهری معنوی به خود دارد، جلوی مراجعینش وضو میگیرد و نماز میخواند. هر توانایی که دارد را موهبت الهی میداند [در صورتی که همه اش را از شیطان گرفته است.] دائم زیر لبش ذکر میگوید و همه چیز را به خدا و امام و پیغمبر نسبت می دهد. بیشتر مراجعینش را خانمها تشکیل می دهند و از پذیرش آقایان طفره می رود.

معمولا جادوگرها شبها تا طلوع افتاب بیدار و روزها خواب هستند. ظاهر و چهره ی جادوگرها همیشه ترسناک است! گوشهایی نوک تیز شبیه گوشهای خوک، چهره شان بی رنگ و رو و تیره است و هیچ گونه حالت معنوی و روحانی در چهره ی آنها مشاهده نمی شود. جادوگرها و دعانویس ها معمولا با اسم و اسم مادر کار میکنند و همیشه بیش از اینکه شما به آنها بگویید، آنها به شما می گویند. اما آشنایی با حقه های جادوگران به اینجا ختم نمیشود!

جلب اعتماد مراجعین

اگر کسی جهت طرح مشکل خود به جادوگرها و این گونه افراد مراجعه کند، از آنجایی که هنوز شناختی از جادوگر و کارش ندارد نیاز به اعتماد سازی از طرف جادوگر خواهد بود. ترفندی که اکثر جادوگرها و دعانویس ها اینجور مواقع برای جلب اعتماد بکار میبرند، دادن اطلاعات غیبی به مراجعین است. بعنوان نمونه شخص هنوز وارد اتاق آنها نشده او را به اسم صدا میزنند مثلا به او می گویند: ‘سلام آقا مهدی خوش آمدی‘ یا ‘سلام زهرا خانم طلاهاتون پیدا میشه نگران نباشید‘. و… این اولین ضربه ی جادوگران و دعانویسها [برای جلب اعتماد] به شخص جدیدی که به آنها مراجعه کرده است می باشد. اینجا اولین شوک به شخص مراجعه کننده وارد می شود. مثلا با خودش می گوید این شخص حتما دانشی توانایی چیزی دارد که بدون اینکه به او اطلاعاتی از خودم بدهم، اسم کوچک و جزئیات مشکل من را می داند.

بعد از اولین شوک و بعد از اینکه شخص روبروی جادوگر نشست، اطلاعات دقیق بیشتری از گذشته در اختیارش قرار می دهد. مثلا به او می گوید تو به جهت حل کردن فلان مشکلت به من مراجعه کردی، متاهلی دوتا بچه داری، بچه اولت دختره اسمش اینه بچه دومت هم دختره اسمش اینه. زنت الان بارداره بچه اش پسره. تو در ۱۹ سالگی با یک ماشین به این مدل و با این رنگ تصادف کردی، دنده راستت شکست، ۱۲تا بخیه خوردی…[به اعداد دقت کنید چقدر دقیق اطلاعات می دهند] یه خواهر داری که با شوهرش اختلاف داره و داره طلاق میگیره میتونم مشکلشون حل کنم. پدرت از دنیا رفته، مادرت بعد از پدرت دوبار ازدواج کرد، شوهر اولش بهش دروغ گفته اذیتش کرد این دومی هم تا یک ماه دیگه ولش میکنه میره، دختر کوچکت مشکل تنفسی داره… وکلی اطلاعات غیبی دیگه که وقتی طرف مقابل آنها را میشنود شاخ در می آورد و فقط با تکان دادن سر حرفهای جادوگر را تایید می کند: بله درسته، بله دقیقا، بله چه جالب ، همش درسته…

بعد از اینکه اعتماد سازی اولیه توسط جادوگر انجام شد، شخص مراجعه کننده (که حالا مانند یک طعمه بین دستان جادوگر است) شروع به طرح کردن مشکل خودش و بازگویی جزئیات بیشتر می کند. مثلا زنی مراجعه کننده میگوید: شوهر من خیلی با من بد اخلاقی می کند، تند می رود، حرفم را گوش نمی دهد. از شما میخواهم او را تماما مطیع و رام من بکنید، می خواهم کاری کنید بدون اجازه ی من حتی آب هم نخورد. زن دیگری به جادوگر می گوید شوهر من آدم هوس رانی ست، از شما میخواهم کاری کنید که دیگر نتواند به من خیانت کند یا کلا هیچ زن و دختری سمت او نرود و…

طلب اثر و شروع کار

جادوگر بعد از توافق مالی با آن زن، برای انجام این کار از او چیزی طلب می کند به نام ‘ اَثَر’ این کلمه شئ یا وسیله خاصی نیست. اثر یعنی اثری از شوهر آن زن، که می تواند پیراهن او باشد، لباس زیر او، موی بدن او، جوراب او، ناخن او یا هر چیز دیگری که با آن شخص ارتباط داشته و متعلق به او باشد [واژه “اثر” در قرآن هم به همین نام آورده شده است. سوره طه/۹۶]

البته هر کدام از اثرهای بدن انسان به یک جادوی خاص وابسته هستند، مثلا این زن اگر بخواهد کاری کند تا شوهرش هیچگاه به او خیانت نکند، جادوگر از او موی عانت شوهرش را طلب می کند. بعد از موی عانت، موی زیر بغل، موی سر، ناخن و در آخر لباس زیر قرار دارد که جادوگر آنها را به ترتیب اولویت درخواست می کند. یعنی اگر زن نتواند موی عانت شوهر خود را تهیه کند از او موی زیر بغلش را طلب می کند، اگر نتوانست موی زیر بغل تهیه کند به ترتیب موی سر، ناخن دست، پا، لباس زیر، جوراب را در مراحل بعدی درخواست خواهد کرد. (البته امروزه جادوگرها خیلی پیشرفته شدند و حتی بدون اثر قربانی، هم میتوانند طرف را جادو کنند)

بعد از اینکه زن، اثر خواسته شده را تهیه کرد، جادوگر بنا به توانایی و سطح قدرتش، روی آن یک سری اوراد میخواند، اعمالی انجام میدهد و داخل یک پارچه یا شیشه یا هر چیز دیگر به زن می دهد و از او می خواهد برود و آن را مثلا در یک جای دور افتاده یا زیر یک قبر قدیمی و کهنه چال بکند. این می شود یک جادو یا یک طلسم درست کردن، که بلافاصله بعد از چال شدنش شروع به کار خواهد کرد. متاسفانه اینها واقعیات امروز جامعه ی ماست، راهی که ظاهر گول زننده اش باعث شده بیشتر زنها از آن استفاده کنند اما از عواقب خطرناک و بد آن اطلاعی ندارند. این اتفاقات به این خاطر رخ میدهد که این افراد هیچ گونه آشنایی با حقه های جادوگران و عواقب مراجعه به انها را ندارند.

استفاده از حیوانات در سحر و جادو

علاوه بر اثر و طلب لباس و مو، گاهی مشاهده می شود جادوگرها از مراجعین و متقاضیان خود میخواهند برای آنها یک نوع حیوان خاص یا پرنده ای با یک رنگ خاص حاضر کنند تا با قرار دادن کل یا جزئی از آن پرنده در بسته ی جادو، جادو از آنچه هست قویتر شود. در زیر به برخی از خاصیت این حیوانات در سحر و جادو جهت آشنایی با حقه های جادوگری به اختصار اشاره خواهیم کرد:

کبوتر:
از کبوتر در جادوهای محبت و جذب علاقه ی افراد بکار می رود. گاه این جادو به پای کبوتر بسته می شود تا هر موقع پرواز کند جادو فعال شود. گاه نیز کبوتر کشته شده و از اعضای آن در بسته ی جادو استفاده می شود. از کبوتر بیشتر در جلب محبت مردان استفاده می شود.

مرغ:
مرغ یکی از پر کاربردترین موجودات زنده استفاده شده در جادوهای جلب محبت از راههای دور می باشد. مرغ محلی سیاه رنگ یا مرغ زرد رنگ بدون خط و خال همیشه مورد توجه شیاطین و جادوگرها قرار میگیرد. از مرغ بیشتر در جلب محبت زنان و بخصوص زنانی که به قصد طلاق خانه شوهر را ترک کرده اند استفاده می شود.

گربه:
از گربه ها بیشتر در جادوی های جدایی، اختلاف و طلاق استفاده می شود. جادوگرها گاها از موی گربه و گاها با پاره کردن شکم و گذاشتن جادو در شکم گربه و چال کردن آن در اماکن متروکه و در دل خاک، اقدام به ساختن جادویی میکنند که قدرت آن قابل انکار نیست و برای هر کسی زده شود بی شک طلاق خواهد گرفت.

گنجشک:
از گنجشک جهت جادوهای جنون و دیوانگی استفاده می شود.

خرگوش:
از خرگوش در جادوهای زبانبند قوی که برای وارد شدن بر حاکمان و مسئولان عالی رتبه کشوری یا قضات دادگاهها می باشد، استفاده می شود.

هدهد:
جادوی هدهد به جادوی اکبر یا جادوی بزرگ معروف است. این پرنده که با حضرت سلیمان علیه السلام شناخته می شود همیشه مورد توجه جادوگران و شیاطین بوده و هست. از هدد در زبانبند های قوی و ایجاد محبوبیت استفاده می شود.

ملخ:
ملخ در بسته ی جادوهایی بکار میرود که جهت فراخوان اجنه به سمت یک خانه و آزار دادن اعضای آن می باشد. فرد مبتلا به جادوی ملخ دچار نوعی فریاد و جنون می شود که شروع به پاره کردن لباسهایش می کند.

خاطره ای از یک جادوگر توبه کرده

یکی از جادوگرها در دفتر توبه نامه اش اینگونه نوشته بود: یک روز خانم بیماری را نزد من آوردند و من بعد از انجام یک سری شرکیات بدور از چشم آنها، وارد اتاق شدم و جلوی آنها شروع به نماز خواندن کردم. آنها فقط ظاهر نمازم را میدیدند و تنها کلمه ای که در نمازم آن را با صدای بلند میخواندم جمله ی ‘الله اکبر’ بود، ولی بقیه نمازم که با صدای آهسته بود سراسر شرک بود و کفر و تقرب به شیطان، تا از او کمک و یاری طلب کنم. بعد از پایان نمازی که برای شیطان خواندم، برای جلب اعتماد مراجعینم یک خنجری را آماده کردم و با توجه به حضور و کمک شیاطین و موکلینم شروع به فرو بردن آن در شکمم کردم. خنجر تا نصف درون شکم من فرو رفت ولی هیچ گونه زخم یا خونی دیده نشد.

همه ی افراد حاضر در جمع، از این کار من تعجب کرده بودند، منم این توانایی را موهبت الهی معرفی کردم و گفتم این معجزه ایست که خداوند به من هدیه داده است. در صورتی که من از موکلین شیطانی جهت انجام این کار کمک میگرفتم. در همین حین و در انتهای کار که داشتم یک سوم پایانی خنجر را از شکمم خارج میکردم شخصی روحانی مومن (که نیروی معنوی عجیبی داشت) بر من وارد شد و همین که چشمش به من افتاد شروع به خواندن آیت الکرسی کرد ، همزمان با خواندن آیت الکرسی از این شخص، شیاطین از کنار من متفرق شدند و انتهای نوک خنجر شکمم را پاره کرد و من روی زمین افتادم.

بعد از انتقال من به بیمارستان و بهبود نسبی، خانواده ی بیمار علت را از من جویا شدند. من که آبروی خود را در خطر میدیدم با موکلینم ارتباط برقرار کردم. آنها به من گفتند به خانواده آن زن مریض بگویم که زن در حین کار عادت ماهانه اش رخ داد و چون نجاست وارد کارم شد فرشته ها من را تنها گذاشتند و باعث آن اتفاق شد. خانواده مریض وقتی از آن خانم پرسیدند قضیه را تایید کرد و گفت بله من در حین کار شیخ پریود شدم ولی نتوانستم به زبان بیاورم. این ترفند جادوگر باعث شد آبروی رفته اش را باز گرداند.

زنده کردن مردگان

در ادامه آشنایی با حقه های جادوگران میخواهیم از سایر رمز و رازهای جادوگران و مرتاضهایی که همه را شگفت زده می کند پرده برداریم. کارهایی که به ظاهر معجزه و از کرامات اولیای صالحین الهی محسوب می شوند اما در اصل نوعی جادوگری و استعانت جستن از جن و شیطان است. اگر هر یک از موارد زیر را در یک شخصی مشاهده کردید از او دوری کرده و هیچ گاه با او همکلام نشوید:

یکی از حقه هایی که جادوگران فوق حرفه ای و با تجربه برای جلب انظار عمومی انجام میدهند، زنده کردند مردگان است و این کار را بحساب کرامت و موهبت الهی میگذارند. تا مردم را به سمت خود جذب کنند. [در صورتی که این کار یک کار شیطانی و بر اساس قوانین حاکم بر دنیای ماورا صورت میگیرد.] بعنوان مثال شخصی امروز فوت میکند و او را بخاک میسپارند، عده ای به این شخص [جادوگر] که خود را از اولیای صالحین خداوند میداند مراجعه کرده و به او میگویند فلانی دیروز فوت کرد اما ما به مرگ او مشکوک هستیم که طبیعی مرده یا کسی در مرگ او نقش داشته است.

آن شخص [که گاهی خود را حضرت عیسی علیه السلام نیز مینامد] به آنها میگوید من میتوانم مرده ی شما را زنده کنم و خود برایتان بگوید به مرگ طبیعی مرده است یا او را کشته اند. سپس با عده ی زیادی سر خاک آن شخص رفته با عصایش به قبر ضربه زده و صاحب قبر را چند بار صدا میزند. کمی بعد قبر شکافته شده و شخص مرده در مقابل دید همگان از قبر بیرون می آید. جادوگر از او میپرسد آیا شما به مرگ طبیعی مرده اید یا کسی شما را به قتل رسانده است؟ آن شخص با همان صدا و چهره [مثلا] می گوید خیر من به مرگ طبیعی مرده ام، جادوگر رو به جمعیت متعجب می گوید: شنیدید …!!!؟ آیا همه چیز واضح است …!!!؟ جمعیت او را تایید می کنند. سپس رو به شخص مرده کرده و به او می گوید اکنون به قبر خود بازگرد.

جنازه همانطور که از قبر خارج شده بود به قبر باز گشته و خاک روی او را می پوشاند. همین کار کافیست تا جمعیت ساده لوح به دست و پای جادوگر افتاده و پیش دیگران شهادت بدهند که این شیخ از اولیای صالحین خداست و دارای معجزه و کرامات است. که خود سبب می شود فوج فوج آدم به سمت این جادوگر سرازیر شوند چون هیچ شناخت و آشنایی با حقه های جادوگران ندارند. اما حقیقت ماجرا چیست:

همزاد هر انسانی بعد از مرگش زنده خواهد بود! و از آنجایی که جادوگرهای حرفه ای توانایی ارتباط برقرار کرد با همزاد و تسخیر او را دارند، با کمک چند تن از موکل هایشان، همزاد شخص را احضار و او را از قبر خارج میکنند. از آنجایی که همزاد از هر لحاظ شبیه آدم است حتی تن صدایش، هیچ کس به اینکه این شخص همان انسان نیست شک نخواهد کرد.

تبدیل کردن حیوانات به سنگ

همان شخصی که مردگان را به دروغ و کلک زنده میکرد اکنون معجزه ی دوم خود را رو می کند. در یکی از شهرهای آفریقایی که نزدیک به رودخانه قرار داشت، مجلس عروسی برپا بود. مردم در حال رقص و شادی بودند که ناگهان یک تمساح از رودخانه خارج شده و به مجلس عروسی حمله کرده و آنجا را بر هم میزند، میریزد و می زند و می پاشد و کسی هم جلودارش نیست، تا جایی که یک نفر را نیز زنده زنده می بلعد. آن شخص جادوگر که از قضا به مراسم دعوت شده بود، صحنه را تماشا میکرد، مردم وحشت زده از او میخواهند کاری کند.

جادوگر نیز در کمال خونسردی و بدون ترس به سمت تمساح رفته و آن را با اشاره انگشت سر جایش خشک می کند، بعد جلو رفته و با دستانش دهان تمساح را باز می کند و شخصی که داخل شکم تمساح بود را صدا زده و به او می گوید ‘به تو دستور میدهم از دهن تمساح خارج شو’ کمی بعد آن شخص صحیح و سالم از بدن تمساح خارج می شود. بعد از خروج آن شخص، جادوگر با یک اشاره انگشت در جلوی دید همگان تمساح را به سنگ تبدیل می کند. اما حقیقت ماجرا چیست؟

در این کار جادوگر با دو نفر از قویترین موکلهایش [که خود از فرمانده هان شیاطین هستند] قبل از مراسم توافق کرده و تمام جوانب را میسنجند. به موکل اولش می گوید تو در فلان روز و ساعت به شکل یک تمساح از رودخانه خارج شو به سمت جمعیت بیا و حسابی آنها را به وحشت بیانداز. موکل دومش نیز به شکل یک انسان در بین جمعیت قرار میگیرد. موکل اول که اکنون یک تمساح شده است جمعیت را به وحشت می اندازد و بعد از به هم ریختن مراسم سراغ موکل دوم رفته و او را میبلعد. جادوگر که میبیند همه چیز طبق نقشه اش پیش رفته، به سمت تمساح که در واقع یکی از موکلهای اوست رفته و کارهای توافق شده را انجام میدهد. جمعیت حاضر که فقط ظاهر قضیه را میبینند هاج و واج مانده و کارهای این جادوگر شیطانی را بعنوان کرامت و معجزه الهی به سایرین منتقل میکنند.

در سایر حقه های جادوگران مانند راه رفتن روی آب و پرواز کردن، معلق ماندن در هوا و از این نوع کارها که بعضیهاشان توسط دوربینها تصویربرداری ضبط و حتی از آنها برنامه های مستند تهیه می شود، نیز از شیاطین کمک گرفته می شود. جالب اینجاست که این افراد در حضور یک استاد معنوی مورد تایید خداوند که آشنایی با حقه های جادوگران دارد، نمی توانند هیچ کار خارق العاده ای انجام دهند. چون استاد معنوی می تواند ابزار و موکلهای آنها را از کار انداخته و نقشه ی آنها را نقش بر آب کند.

 

به کانال تلگرام و پیج اینستاگرام طب روحانی بپیوندید. در صورت بروز هر گونه مشکل یا درخواست بررسی و مشاوره میتوانید از بخش تماس با ما استفاده کنید.